به بهانه دوتا غير منتظره بي نظير امروز و تقديم به همه آدماي خوب دنيا

كمي غير منتظرس، وقتي 7ماه و نيمه به دنيا بياي، وقتي 10 روز اول عمرت رو توي انكوباتور سر كني .

و خيلي غير منتظرس، وقتي توي عالم بچگي، دلت ني ني بخواد و ببيني بعد اينهمه دعا كه كردي، خاله بزرگس كه داره مامان ميشه.

و با اينكه غير منتظره نيس، بهترين اتفاق دنياس وقتي دعاهات مستجاب ميشن و تو صاحب يه خواهر تپل مپل سفيد برفي ميشي كه عالم و آدم ميگن از تو زيباتره.

كمي غير منتظرس، وقتي به خاطر برخوردي كاملا برابر با دختر مدير كل، 2 ساعت توي موتور خونه مدرسه حبس ميشي تا متنبه بشي و نميشي !

و خيلي غير منتظرس وقتي انشايي كه خواهر 18 ساله همكلاسيت نوشته تو مسابقه اول ميشه و تو دوم

و با اينكه غير منتظره نيس، يكي از بهترين روزاي خداس، روزاي امتحان رياضي كه يه بيست كله گنده مي گيري و اسمت مياد اول دفتر حضور و غياب

كمي غير منتظرس، وقتي توي سال جديد، حتي يه قيافه آشنا نمي بيني، يه لبخند از سر رفاقت

و خيلي غير منتظرس، وقتي مي فهمي همسايه ديوار به ديوار، با همون پيكان سفيد نو كه هفته پيش با كلي قرض و قوله خريدن، تصادف كرده و همه كشته شدن غير از زن بي گناهش

و با اينكه غير منتظره نيس، بابا نيمه شب از راه مي رسه و اين كابوس 45 روزه تنهايي ها تموم ميشه

كمي غير منتظرس، وقتي مامان تقاضاي انتقال ميده به برهوت

و خيلي غير منتظرس، وقتي همون تقاضاي انتقال كذايي مورد موافقت قرار مي گيره و شب و روزت ميشه گريه

و با اينكه غير منتظره نيس، سال بعدش دانشگاه قبول ميشي يه جاي خوب و پا ميزاري به فرار

كمي غير منتظرس، اينكه كسي به تو ابراز علاقه كنه و تو اصلا نفهميده باشي توي دلش چي مي گذره

و خيلي غير منتظرس، وقتي خبر نامزد كردن بهترين دوستت رو بشنوي و حس كني براي هميشه از دستش دادي

و با اينكه غير منتظره نيس، بفهمي يكي بعد سه سال به آرزوش رسيده و همين روزا يه بزن و بكوب حسابي دعوتي

كمي غير منتظرس، وقتي بابا وسط ترم زنگ بزنه كه بيا خونه و دلت آشوب بشه با خبرا

و خيلي غير منتظرس، وقتي بخواي بري ميترا رو ببيني، بفهمي ذات الريه گرفته و دكتر نرفته كه از امتحان بيوشيمي جا نمونه و توي بن بست پشت دبيرستان اينقد به خودش پيچيده تا جون داده و هيشكي به دادش نرسيده

و با اينكه غير منتظره نيس، شبنم و هدي با آغوشي و ني ني بيان سر كلاس

كمي غير منتظرس، به اين راحتي كار پيدا كني توي يك شركت درندشت صاحب نام

و خيلي غير منتظرس، وقتي مدير كارخونه به دلايل كاملا شخصي هر روز دنبال يه بهانه تازه براي اثبات بي كفايتيت بگرده

و غير منتظره تر از اون اينه كه مدير عامل بهت بگه، دليل اينهمه دشمني آقاي بهماني هر چي كه هست، كاري نيست و يه شغل عالي توي دفتر مركزي بهت پيشنهاد بشه.

كمي غير منتظرس، اينكه هر كاري بكني نتوني اين يكي خواستگارو دس به سر كني و هر چي تلاش كني كمتر نتيجه بگيري

و خيلي غير منتظرس، وقتي صداي بله گفتنت رو خودتم نشنيده باشي و حاج آقا بگه مباركه

كمي غير منتظرس، اينكه همه انتظار دارن اول خونه و ماشين داشته باشين و بعد بچه

و خيلي غير منتظرس، وقتي خانم دكتر بگه ني ني دختره (اونقدر كه توي بي جنبه بپري و بغلش كني)

و با اينكه غير منتظره نيس، با ني ني يه عالمه رحمت و بركت بياد توي خونه

ادامه دارد…

پ.ن : سر قولم هستم ولي بعد از افطار

پ.ن : ترجيح ميدم بزنم زير قولم تا از خواب بميرم !