يادداشت هاي گاه و بيگاه

Express yourself-1

Posted in خودماني by نيلگون on فوریه 15, 2014

دارم به این فکر می کنم که هیچ چیزی توی این دنیای بزرگ نمی تواند به اندازه express yourself  وردپرس من را به حرف زدن از همه چیز و همه جا بکشاند. به نوشتن از خیال ها، آرزوها و حتی برنامه های آینده که هی دارند توی سرم چرخ می خورند. یکی شان همین عید 93 که می خواهم با دخترها بروم کویر گردی و تعریف زمین خشک و بی آب و علف را در ذهن شین عزیز کاملا دگرگون کنم. بعدتر دنبال سنگ های آتشزنه هم می گردیم؛ پیدا که شدند و با آن ظاهر سفید مرمری، حسابی از دخترها دلبری کردند، برای اینکه دلشان به همین جرقه زدن های گاه و بیگاه خوش باشد باید افسانه همیشگی کسی روزی جایی توانسته با آنها آتش روشن کند را برایشان تعریف کنم. به تماشای رگه های سفید آهکی و قرمز موج دار کوه ها هم می رویم، دنبال بقایای دریاهایی که میلیون ها سال پیش خشک شده اند می گردیم و موقع برگشتن چندتایی گل وحشی زرد و بنفش می چینیم که این روزها حسابی یادمان بماند. اردیبهشت که برسد می توانیم از زیر برگ های پهن ریواس لاک پشت پیدا کنیم، کمی بالاتر بنه کوهی بچینیم و گنج باارزشمان از سنگ های آتشزنه، گلهای وحشی کوچک خشک شده و خاطره کوه هایی که درست مثل ژله تازه از قالب بیرون آمده می مانند را پر و پیمان تر از پیش کنیم؛ البته اگر آنها هم عشق به گل های ریز وحشی و تپه های کوتاه و بلند توی خونشان باشد.  

بیان دیدگاه